آيلين آيلين ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

بهانه های زندگیم

جوجه هاي من چه کارها که نمي کنن؟!؟!؟!!؟!؟

1392/8/6 8:55
نویسنده : مامان مليحه
430 بازدید
اشتراک گذاری

من اومدم با يه دنيا شرمندگي

 

کوچولوهاي قشنگم ايليا و آيلين جونم ......مامان حسابي شرمنده ست از اينکه وبلاگ چند وقته که حسابي تهنا مونده و مامان چيزي براتون ننوشته ......ولي باور کنيد شرايط يه طوري بود که حس و حال نوشتن نداشتم .....اخه هميشه از شاديها و خوشي ها ميشه گفت و گفتن ه  غم و غصه ودلتنگي خيلي سخته ....هم واسه کسي که مي نويسه وهم واسه اونايي که قراره بخونن ...و وقتي قرار شما نازنين ها با خوندنشون ناراحت بشين همون بهتر که ننويسم .......

 

ايليا جون اين روزها خيلي آقا شده ....به حرف مامان و بابا گوش ميده ولي ولي ....امااما .....شرطي مشغول تلفنمثلا اگه مامان بگه ايليا جون بشين اينقدر ندو ....ايليا ميگه :چشم مامان مي شينم به شرطه اينکه شماهم برام سي دي بن تن بزاري

مامان ميگه ايليا جون وقته خوابه .....بوس و شب بخير .....و شما ميگي چشم مامان جون الان ميرم ميخوابم به شرط اينکه بياي برام قصه بخوني و.......اين ماجرا ادامه داره

نقاشي هات خيلي عالي تر شده پيکاسوي مامان ....خصوصا بعداز اتمام کلاس نقاشي .....هنرمندمن

خدا رو شکر اشتهات خيلي باز شده ...برعکس گذشته که هميشه بايد ازت مي پرسيدم که چي ميخوري برات بيارم الان ديگه خودت هر يه ساعت يکبار مياي ميگي مامان يه چيزي بده بخورم .....و خودت هم با سرعت نور خيار بر ميداري و چه اجازه بدم وچه نه ميل ميکني .....عاشق خيارو شليل و خربزه هستي

هفته اي يه شب پيتزا هم که جزو لاينفکه زندگيت شده عزيزم .....پنچ شنبه به پنج شنبه با شيرين زبوني ميري سراغ بابا وحسابي از سرو کولش آويزون ميش و هي چپ و راست ميگي :بابا جون دوستت دارم ...عاشقتم و.......و پيتزا رو نقد ميکني

خيلي دوست داري با بابا بري پارک ورزش (اصطلاح شما واسه پارکي که وسايل ورزشي هم داشته باشه )وکلا از اينکه مرد و مردونه با بابايي باشي لذا ميبري و ميگي :دخترابا دخترا و پسرا با پسرا .....يعني من وآيلين ميريم تو دسته دخترها و شما و بابايي ميشين دسته پسرها

واي از اين بن تن تنيسون ......................

روزي نيست که يه سي دي از بن تن تماشا نکني .......تازه خيلي جاهاشو استپ ميزني و منم دعوت ميکني که ببينم .....لاک پشتهاي نينجا ....انگري بردز....مرد عنکبوتي ...پو جزو بيشترين سي دي هايي هست که تماشا ميکني

با خواهر جون خيلي مهربوني و دوستش داري .....اميدوارم هميشه هواي خواهر جونت رو همينطوري داشته باشي

و اما آيلين خانوم

دخترم به معناي  واقعيه کلمه مهربونه ...فداش بشم من

دوست داشتنت رو با گذاشتن سرت رو شونه هاي کسي که بغلش هستي نشون ميدي واگه نشسته باشه سرت رو روي پاهاش ميزاري

خودت رو حسابي واسه مامان و بابا لوس ميکني و عاااااااشق داداش ايليايي

از جلوي تلويزيون و زير ميزها و خصوصا ميز ناهارخوري نميشه جمع ت کرد دخترم

کشوهاي ميز تلويزيون رو چسب کاري کرديم تا از گزند شما در امان باشن

اين روزها عااااشق اين هستي که يه کشويي رو بکشي و وسايلش رو از توش با شدت پرت کني بيرون

استعداد عجيبي در بريزو بپاش داري

لباسها رو از توي ماشين لباسشويي در مياري ....کشوهاي اشپزخونه رو ميکشي و وسايلش رو خيلي شيک و قشنگ پرت ميکيني روي سراميک و حسابي ي ي ي ي از سرو صداش لذت ميبري

در نقش يه جاروبرقي هر چيزي که روي فرش ريخته شده رو جمع ميکني و سريعا ميزاري تو دهن مبارکت

کلا به همه جي به چشم يه خوراکي نگاه ميکني ....کنترل تلويزيون ....سي دي ...اسباب بازي ....لاک هاي مامان ....دمپايي هاي حموم بابا .و........

خيلي تلاش ميکني واسه راه رفتن و دستاي کوچولوت رو از مبل و راحتي ميگيري و يه دوره شمسي و قمري دورتادور خونه ميزني و به جلوي ميز تلويزيون که ميرسي ميشيني و خرابکاري هات رو اونجا انجام ميدي

خيلي حرف نميزني فقط در حد بابا ....م م م م =مامان .....دد=بيرون

سرسري ؛دس دسي ؛ناناي ؛باي باي رو به خوبي ميفهمي و انجام ميدي

به محض اينکه توي ماشين يا خونه صداي آهنگ بشنوي بدون معطلي شروع به دست زدن ميکني

توي خوردني ها هنوز شيربرنج رو خيلي دوست داري .....سوپ به خصوص سوپهايي که ماماني درست ميکنن رو خيلي دوست داري و کلا با غذا رابطه خوبي داري و بد غذا نيستي

 

اينم مردعنکبوتي من

خداي ژست

 

فدات مامي

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهشید
14 شهریور 92 16:43
سلام تولدت مبارک


مرسي گلم