اولين ياداشتهاي 93
بازم من اومدم با يه دنيا شرمندگي
مسافرت رفتيم و من ياداشتي نزاشتم ....عيد گذشت بازم وااااااااااي چقدر من کم کاري کردم ؛اما امروز 14/02/93 برام يه روزه خاصه ......اول ديدار با مرمر جونم و امين عزيز...که براي ديدنشون لحظه شماري ميکنم و دوميش هم زمان بودن اين روز قشنگ با 20ماهگي آيلين جون .........به به .....به به
حالا به صورت يهووووويي کولاک ميکنم ...هم چيزهايي رو که از مسافرت يادم مونده وهم اين دو ماهي که گذشت رو به همراه عکسهاش ميزارم براتون هووووووووووووررررررررررراااااااااااااااااااااا
خب حالا از کجا شروع کنم اوووووووووووووووم
ميريم سراغ دوربين مخفي و شيطنتهاي آيلين بانوووووووو
شما در اين صحنه قصد داشتين پوشک خودتون رو باز کنيد و عروسک تون رو پوشک کنيد
در عکس يعدي سخت مشغول انتخاب لباس هستيد
و در اين صحنه کاملا متوجه حضور بنده شديد و کار از بنيان خراب شد