گذري در زمان (ايليا به روايت تصوير)
خدا بيامرزت مامان بزرگ .....هميشه ميگفتي :عمر مثله برق و باد ميگذره ............ و حالا ميفهمم.................... انگار همين ديروز بود که يه حسي بهم گفت :يه شاهزاده ناز و خوشگل اومده توي دلم ............ يادش بخير ......اولين تجربه مادر شدن ............ هميشه اولين تجربه ها يه طعم ديگه اي دارن ؛خصوصا اينکه تجربه شيريني هم باشن و ايليا همون تجربه شيرين منه ........... پسرم با پا گذاشتن به زندگيم رنگ و بوي ديگه اي دادي واين حس قشنگ هيچ جوري قابل توصيف نيست عزيزم همه چيه من شدي .....مايه آرامشم ......اميد ناميدي هام ..........تکيه گاه تنهايي هام ....... وقتي ميخوابيدي ؛ساعتها بهت زل ميزدم و باهات درد و دل ميکردم ....از آرزوهام ...
نویسنده :
مامان مليحه
12:00